علی بابا
طــــرفــــداراے عــــلے بــابـــابــــخـــــونـــن
س?گار دار?؟ !
سرمو آوردم با? و ?ه نگاه بهش کردم،تاحا? سرباز به ا?ن ش?ک? و تر تم?ز? ند?ده بودم.
?ه نخ از س?گارم دادم بهش و اومد رو ن?مکت کنارم نشست.
بهش گفتم : هم?شه ا?نقدر ش?ک?؟
گفت : نه،رفته بودم عروس? .
گفتم : با ا?ن لباس !؟ گفت : آره،?هو?? شد .
گفتم : به به ، خوشبحال رف?قت که رف?ق? مثل تو داره.
گفت : عشقم بود
گفتم : ها !؟ گفت :دوستم نبود،عروس? عشقم بود !
گفتم : ?عن? چ?؟ !
گفت : ه?چ?،بهم خبر دادن امشب عروس?شه،منم مرخص? ساعت? گرفتم رفتم تو لباس عروس بب?نمش.
گفتم :فقط اون عشق تو بود؟ تو عشق اون نبود? !؟ گفت : تا هم?ن امروز فکر م?کردم عشق فقط ?ه معن? م?ده اونم عشقه
اما ا?ن م?فهمم عشق از نگاه هرکس? ?ه طور?ه .
مث? من وقت? اونو تو لباس عروس د?دم بغض کردم و به داماد حسود?مشد،ول? وقت? اون منو د?د،ه?چ چ?زه خاص? تو نگاهش معلوم نبود،?هجورا?? انگارک? نم?شناخت منو !
گفتم : شا?د نشناخته !
گفت : م?شناختم چ?ز? فرق? نم?کرد،مث? م?خواست تو جمع داد بزنه بگهاون سرباز? که دم درِ تا?ر وا?ساده عاشقمه ! بهش بخند?د؟
گفتم : له? نه؟
گفت : ا?،کم و ب?nراش آرزو? خوشبختی م?کنم،ام?دوارم پسرهقدرشو بدونه !
گفتم :ا?نم ?ه جور دوست داشتنه د?گه نه؟
گفت : نه،ا?ن ?ه جور شکسته،شکست? که تو توش بجا? انتقام م?ش?ن?و به ا?رادات فک م?کن?،
شکست? که بهت راه ها? پ?روز? رو نشون م?ده .
گفتم : امشب خوابت م?بره؟
گفت : امشب خستم،حت? اگه بخوامم نم?تونم بخوابم .
گفتم :عشق خ?ل? چ?زه مزخرف?ه نه؟
خند?د و گفت : ســـ?ــگار داری؟ گفتم: بقیه عمرتو میخوای چه جوری زندگى کنی؟؟ برگشت یه نگاهی به آسمون کرد و گفت :میخوام بقیه عمرم رو برا اون بخونم تا بفهمه عشق چیه و معنی عشقو بهش ثابت کنم.
گفتم : رفیق مگه میشه؟؟ گفت : ب خداوندی خدا با سوز آهنگ هام با سوز صدام انتقام میگیرم ازش و بلند شود و رفت.
آره الان این فرد میدونید کیه؟؟مطمئن هستم همتون میشناسیدش بله بله این فرد کسی نیست جز علی بابا پسر21ساله ای که وقتی سرباز بوده عشقش ولش میکنه و ازدواج میکنه پسری ک 1ساله داره برا عشقش آهنگ میخونه پسری ک توی یکی از مصاحبه ها گفته حتی ازدواج هم کنم باز برا عشق اول هم آهنگ میخونم تا عمر دارم برا اون میخونم